آخرین مطالب
گل سرخ هیچ کس، پل سلان، برگردان شاپور احمدی، انتشارات کتاب هرمز
ساكت، مانند طلاي پخته در دستهاي جزغاله. *** بيكران، خاكستري، نزديك آن سان كه سراسر گم مي‌شود سيماي خواهرانه. *** همه‌ي نامها، همه‌ي نامهاي برافروخته.... ادامه متن
امشب چه خواهی گفت ؟ شارل_بودلر-ترجمه مجید رضایی
امشب چه خواهی گفت ادامه متن
ابوالحسن خرقانی
چون به جان می‌نگرم جانم درد می‌کند و چون به دل می‌نگرم دلم درد می‌کند و چون به فعل می‌نگرم قیامتم درد می‌کند و چون به وقت می‌نگرم «تو» ام درد می‌کنی.... ادامه متن
با بوطیقای نو در اثار صادق چوبک . جواد اسحاقیان
با بوطیقای نو در اثار چوبک ادامه متن
.چند شعر از حمید تیموری‌فرد
(۱) بزم کبوتران در تالار توت و ارغوان سایه‌ی گل درشت انجیر تارمی خلوت گنجشک و ریسه‌ی انگور بر ایوان پیچک پوش. خانه‌ی مادر بزرگ کجاست؟ که شهر ب... ادامه متن
نوروز و آیین . جواد اسحاقیان
نوروز و آیین ادامه متن
نام تو مرا سفید پوشیده بود ، امیرحسین تیکنی
نام تو مرا سفید پوشیده بود در باز شد برف می‌آمد در سیبه‌های هوش زیر چراغ کهنه‌ای که فکر زوال بود گویی آوازهای فراموش شده‌یِ پریان زمزمه می‌شد گرد هوای... ادامه متن
میدانی که زمانش فرا رسیده . امیر مرعشی
میدانی که زمانش فرا رسیده است ... ادامه متن
بخشی از کتاب شکار انسان ، خونائو اوبالدو ریبیرو . ترجمه احمد گلشیری
سیفلیس این جوری که دیگه . همیشه در حرکته . اگه به حال خودش بذارینش فریاد آدمو به آسمون می رسونه و هزار جور درد بی درمون دیگه به جون آدم میندازه. برای... ادامه متن
پروین_سلاجقه
می دانی توی این سطرهایی که حالا تو جا خوش کرده ای، روزی فقط جای من بود؟ تو آمدی تو رفتی و من در فاصله ی آمدن و رفتن تو در میان این خطوط آویزان شدم... ادامه متن
همین جنگ . میترا داور
همین جنگ ادامه متن
علیرضا ذیحق . بهارانه
کودکی با تیپا برف ها را می پراند و نگاه من همه به سرخ ِ یک گل نوروز چون آتشی برامده از قلب خاک . تشویشی با من بود مبادا نه که گل را پرپر کند زیبا بودن... ادامه متن
پویا میرچی
مهر و خوبیه تو بی تو آتشکده ایی ، خاموشم مهر و خوبیه تو آتش فکند، جانم را بی تو پژمرده گلی ، در گلدان مهر و خوبیه تو رنگ دهد، جانم را ای همیشه با من،... ادامه متن
باز و بسته‌ی دهان؛ درباره‌ی کتاب سرزمین گوجه‌های سبز . مجتبی صولت پور
وقتی در سال ۲۰۰۹ هرتا مولر برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات شد، ما اولین بار بود که اسمش را می‌شنیدیم. این جایزه طبیعتا برای هرتا مولر شهرتی جهان‌گیر رقم ز... ادامه متن
دو شعر از مه‌آ محقق
▫️شعر اول: نقره و ماه ماه تشنه بود و در چاه دلو بینداز! حالا تو ای گوی روشن و سرد مرا که خوابگردم و در سرودن مکرر خود تعبیر کن که نقره آب شده بر من رو... ادامه متن
شعری از پرسی بیش شلی، ترجمۀ شهریار یعقوبیان
رهسپاری از دیارِ باستان دیدم، گفت: دو پای بی‌پیکر، سترگ و سنگی، در صحرا ایستاده است؛ چهره‌ای شکسته در کنارشان تا نیمه در شنزار است؛ از لبِ پُرچین و نی... ادامه متن
شعری از سمیه امینی راد
دو نیمرخ مساوی بودیم در شباهت عجیب آینه به چند نیمرخ مشابه که تکثیر می شد هر تکه به تکه های بیشتری هر نیمرخ، از نیم رخ های دیگری جدا می شد. بخوان ب... ادامه متن
دوشیزۀ تارانتو، شعری از آندره شنیه، برگردان به پارسی: فهیمه جهان‌آبادی
سوگواری کنید، آلسیون‌های¹ زیبا، ای پرندگان سپند و دلپسندِ تتیس²، آلسیون‌ها به سوگ بنشینید؛ میرتو، دوشیزۀ تارانتو³، در فرجامِ روزگارش با کشتی به کرانه... ادامه متن
شن . مینا غلامی نژاد
شن – مینا غلامی نژاد ادامه متن
نعمت مرادی
می خواهم ساده بگویم ساده ی ساده خودم را حبس کرده ام کتاب می خوانم فیلم می بینم و گاهی لبخندهایت را روی پوست پنجره های تمیز اسفند نقاشی می کشم نمی توا... ادامه متن
مکعب مستطیلی عمودی . مانی خسروشاهی
وسط ترین جای شهر ایستاده در همهمه، سرمای سوزناک گوش‌های پر از فریاد را سرخ کرده است. – بیا! سه تا بیست تومن! ردیف میزهای مستطیل شکل به موازات پ... ادامه متن
برای توانمندی ام کف می زنم . کیمیا بهاری
در آغوش روزی نو با خلخالی برپای جرنگ جرنگ می روم به سوی قطاری که از مغز شهر می گذرد و صدای سوتی که گذشته است و جای ریل هایی که بر روح ام خش انداخته ا... ادامه متن
ایرج عبادی
واهمه از شكستن غرور واژه‌های تو عطر باغچه هم شكست و قنارهای سركش آواز حجم تنگ قفس را دو برابر دیدند آینه‌ها كه در برابر تاریكی ایستادند خورشید ترك رو... ادامه متن
شعری بهاری از بهرام اردبیلی
در بی‌کرانگیِ اُخرایی آواز نی‌لبک‌ها را گل‌های همیشه بهار از یاد نمی‌برند شاید دمیدن نفسی در استوانه‌های غمگین رسیدن بهاری را ناباورانه مکرر می‌کند بر... ادامه متن
مروری بر داستان کوتاه تپه هایی چون فیل های سفید نوشته ارنست همینگوی . میترا داور
تپه هایی چون فیل های سفید ادامه متن
.نقدی از نعمت مرادی بر رمان سه جلدی( روزگارسپری شده مردم سالخورده) از محمود دولت آبادی
(چرك، چرك، چرك. مغزم پر از چرك است، ذهنم پر از چرك است. لايه هاي مغزم، تمام شيارهاي آن پر است از چرك و عفونت و نفرت. بوي آن را حس مي كنم.)( «همه نحسي... ادامه متن
خزابستان و شعرهای دیگر، تی. اس. الیوت، برگردان شاپور احمدی، نشر هرمز،۱۴۰۲
۱٫ خرابستان يك. خاكسپاری مرده دو. دستی شطرنج سه. خطابه‌ی آتش چهار. مرگ در آب پنج. چنين گفت تندر NOTES ON “THE WASTE LAND” ۲٫ تصوير يك خانو... ادامه متن
مروری بر داستان نقش روی دیوار ، نوشته ویرجینیا ولف . میترا داور
مروری بر نقش روی دیوار نوشته وولف . میترا داور ادامه متن
.نقدی بر رمان ملکوت نوشته بهرام صادقی . نعمت مرادی
(من اغلب اندیشیده‌ام که آن دوگانگى که همیشه در حیاتم حس کرده‌ام نتیجه‌ى این وضع بوده است. یک گوشه‌ى بدنم مرا به زندگى مى‌خواند و گوشه‌ى دیگرى به مرگ.... ادامه متن
مروری بر داستان مار ، نوشته جان اشتاین بک / میترا داور
نگاهی کوتاه به داستان ادامه متن
علیرضا ذیحق ، نقدی بر مجموعه شعر ” کوچه نشین ِ کوچه بن بست ” چکاوک حمیدی
علیرضا_ذیحق_نقدی_بر_کتاب_شعر_چکاوک_حمیدی ادامه متن
.نقدی از نعمت مرادی بر مجموعه داستان ماه نیمروز شهریار مندنی پور
نقش تداعی در مجموعه داستان ماه نیمروزچیست؟ به اعتقاد ارسطو، اگر شیء با معلومات دیگری ارتباط داشته باشد، وجود یکی، موجب به یادآوری دیگری خواهد شد.یعنی... ادامه متن
عقل سرخ . سهروردی
با خودمیگفتم که گویی هرگز بود که این چهار بند مختلف از من بردارند ؟ و این موکّلان را از من فرو گردانند و بال من گشوده شود؟ چنان که لحظه در هوا طیران ک... ادامه متن
مروری بر کتاب امیرِِِ نوروز نوشته میترا داور . علی رضا ذیحق
علیرضا ذیحق- امیر نوروز ادامه متن
.تانگوی فنلاندی . هانس مگنوس اِنسِنزبِرگر
آنچه دیشب بود هست و نیست این قایق کوچک که دور می‌شود و این قایق کوچک که نزدیک می‌شود آن مو که کاملاً نزدیک بود مویی غریبه است گفتنش آسان است همیشه همی... ادامه متن
زنبورها . ارتور میلر . ترجمه مژده دقیقی
داستان کوتاه زنبورها ادامه متن
